سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی
1 2 >

89/2/27
12:19 ع

 

خداحافظی

   

به خداحافظی تلخ تو سوگند، نشد

که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد

 

لب تو میوه ی ممنوع ولی لب هایم

هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند، نشد

 

با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر

هیچ کس! هیچ کس اینجا به تو مانند نشد

 

هر کسی در دل من جای خودش را دارد

جانشین تو در این سینه خداوند نشد

 

خواستند از تو بگویند شبی شاعر ها

عاقبت با قلم شرم نوشتند: نشد!

 

   

خط ها

   

خطی کشید روی تمام سوال ها

تعریف ها ، معادله ها ، احتمال ها

 

خطی کشید روی تساوی عقل و عشق

خطی دگر به قاعده ها و مثال ها

 

خطی دگر کشید به قانون خویشتن

قانون لحظه ها و زمان ها و سال ها

 

از خود کشید دست و به خود نیز خط کشید

خطی به روی دفتر خط ها و خال ها

 

خط ها به هم رسید و به یک جمله ختم شد

با عشق ممکن است تمام محال ها.

 

   

نگرانی

   

در راه رسیدن به تو گیرم ،که بمیرم

اصلاً به تو افتاده مسیرم که بمیرم

 

یک قطره ی آبم که در اندیشه ی دریا

افتادم و باید بپذیرم که بمیرم

 

یا چشم بپوش از من و از خویش برانم

یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم

 

این کوزه ترک خورد! چه جای نگرانی است

من ساخته از خاک کویرم که بمیرم

 

خاموش مکن آتش افروخته ام را

بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم .....................

 

 

 

می پندارم ماه....!

   

به نسیمی همه ی راه به هم می ریزد

کی دل سنگ تو را آه به هم می ریزد؟

 

سنگ در برکه می اندازم و می پندارم

با همین سنگ زدن ، ماه به هم می ریزد

 

عشق، بر شانه ی هم چیدن چندین سنگ است

گاه می ماند و ناگاه به هم می ریزد

 

آنچه را عقل به یک عمر به دست آورده است

دل به یک لحظه ی کوتاه به هم می ریزد

 

آه ، یک روز همین آه تو را می گیرد

گاه یک کوه به یک کاه به هم می یزد.

 

   

 

5 نظر


مشخصات مدیر وبلاگ
 
m.z[1]
 


لوگوی وبلاگ
 

خبر مایه
بایگانی
 
صفحه‌های دیگر
دسته بندی موضوعی
 
دوستان
 

ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ